جدول جو
جدول جو

معنی سبک پوی - جستجوی لغت در جدول جو

سبک پوی
تندرو، روندۀ چابک و چالاک
تصویری از سبک پوی
تصویر سبک پوی
فرهنگ فارسی عمید
سبک پوی
(نُ / نِ / نَ دَ / دِ)
تیزرونده. تندرو:
از اندیشۀ دل سبک پوی تر
ز رای خردمند ره جوی تر.
اسدی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سبک سری
تصویر سبک سری
خودرایی، بی خردی، فرومایگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبک رای
تصویر سبک رای
احمق، کودن، کم خرد، ابله، گول، تپنکوز، بدخرد، چل، غمر، کم عقل، خل، شیشه گردن، ریش کاو، خرطبع، دنگل، کهسله، دنگ، نابخرد، کانا، کاغه، بی عقل، تاریک مغز، کردنگ، لاده، غتفره، خام ریش، انوک، دبنگ، فغاک، گردنگل برای مثال برگردد بخت از آن سبک رای / کافزون ز گلیم خود کشد پای (نظامی۳ - ۳۸۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبک دوش
تصویر سبک دوش
کسی که باری بر دوش نداشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبک روح
تصویر سبک روح
بی تکلف، بی تکبر، چست و چالاک
خوشحال، شاد، خندان، خنده کننده، درحال خندیدن، خندنده، شکفته، خنده ناک، خنده رو، ضحوک، ضاحک، منبسط، خندناک، خنداخند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبک پی
تصویر سبک پی
تندرو، روندۀ چابک، برای مثال سبک پی چو یاران به منزل رسند / نخسبد که واماندگان از پسند (سعدی۱ - ۵۹ حاشیه)
فرهنگ فارسی عمید
(سَ بُ پَ / پِ)
تیزرو. تند:
بر اشتران سبک پی همی نهاد سبک
شکارها که بر او تیر برده بود بکار.
فرخی.
این پیرجهانگرد سبک پی بندیده ست
در گردش خود چون تو گرانمایه جوانی.
سنایی.
سبک پی چو یاران بمنزل رسند
نخسبد که واماندگان از پسند.
سعدی (بوستان).
بت نغمه امشب سبک پی شده
سراسر ره کوچۀ نی شده.
ملا طغرا (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سَ بُ پَ)
تیز پریدن. تیزروی:
تیزتر از کبوتری برج ببرج می پرد
بیضۀ زر همی نهد دربدر از سبکپری.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
کسی که جامه سبز در بر کند، اهل ماتم سوگوار، درخت پر برگ، زاهد، فرشته. یا سبز پوشان بهشت حوران بهشتی. یا سبز پوشان فلک. فرشتگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبز پری
تصویر سبز پری
بهار فصل ربیع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبک روح
تصویر سبک روح
بی تکبر، چست و چالاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبک رای
تصویر سبک رای
کم عقل، بی خرد، نادان، احمق
فرهنگ لغت هوشیار
تیزرو، تند تند رو تیز رو، گریز پا، پیاده ای که در هر منزل میگذاشتند تا خبر و نامه را به پیاده دیگر رساند تا بمقصد رسد، اسبی که در هر منزل جهت پیک تعیین میکردند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبک روح
تصویر سبک روح
خوشحال، خندان، بی تکلف، بی تکبر، چست، چالاک، سبکسار، خوار، فرومایه، بی وقار، بی خرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سبک سری
تصویر سبک سری
Frivolity, Frivolousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سبک سری
تصویر سبک سری
frivolité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سبک سری
تصویر سبک سری
ความไร้สาระ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سبک سری
تصویر سبک سری
छिछोरापन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سبک سری
تصویر سبک سری
upumbavu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سبک سری
تصویر سبک سری
ciddiyetsizlik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سبک سری
تصویر سبک سری
軽薄さ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سبک سری
تصویر سبک سری
קַלוּת דַּעַת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سبک سری
تصویر سبک سری
경박함
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سبک سری
تصویر سبک سری
kesembronoan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سبک سری
تصویر سبک سری
Leichtsinn, Leichtsinnigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سبک سری
تصویر سبک سری
lichtzinnigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سبک سری
تصویر سبک سری
frivolidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سبک سری
تصویر سبک سری
frivolezza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سبک سری
تصویر سبک سری
frivolidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سبک سری
تصویر سبک سری
轻浮 , 轻浮性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سبک سری
تصویر سبک سری
lekkomyślność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سبک سری
تصویر سبک سری
легковажність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سبک سری
تصویر سبک سری
легкомыслие , легкомысленность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سبک سری
تصویر سبک سری
অসারতা
دیکشنری فارسی به بنگالی